شهادت ثالثه


ذکر شهادت ثالثه که همان شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در اذان و اقامه می‌باشد، از حساسیت خاصی برخوردار بوده است؛ تا جایی که مخالفان مکتب تشیع و حتی برخی از خود شیعیان، بر اساس یک برداشت سطحی، اشکالی را مطرح نموده‌اند که طی آن، ذکر شهادت ثالثه را بدعت در اذان می‌دانند….

 

دسته:

توضیحات

مقدمه

مخالفان و معاندان مکتب تشیع از دیرباز تا کنون، همواره سعی نموده‌اند تا با کم رنگ نشان دادن ارزش‌های واقعی اسلام و مخفی نگه داشتن حقیقت ولایت، به عنوان متمم و مکمل رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، ریشه و اساس تفکر شیعی را زیر سؤال ببرند.

در این میان، ذکر شهادت ثالثه که همان شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در اذان و اقامه می‌باشد، از حساسیت خاصی برخوردار بوده است؛ تا جایی که مخالفان مکتب تشیع و حتی برخی از خود شیعیان، بر اساس یک برداشت سطحی، اشکالی را مطرح نموده‌اند که طی آن، ذکر شهادت ثالثه را بدعت در اذان می‌دانند.

آنان این شبهه را مطرح می‌کنند که عبارت «اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله» در اذان پیامبر صلی الله علیه و آله نبوده و شیعه، آن را به اذان اضافه کرده است که این امر نوعی بدعت به شمار می‌رود و در نتیجه حرام و ناپسند خواهد بود. این مطلب زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که آنان در گفته‌های خود به روایتی از شیخ صدوق، عالم برجسته شیعه، در کتاب مشهور «من لایحضره الفقیه» نیز استناد می‌نمایند.

نوشتار حاضر در مقام پاسخ به این شبهه برآمده است و بنا دارد تا بر اساس قرآن کریم، روایات، شواهد تاریخی و قواعد فقهی، اثبات نماید که:

اولاً: علما و فقهای شیعه شهادت ثالثه را جزئی از اذان نمی‌دانند؛ بلکه آن را امری مستحب به شمار می‌آورند و بر مبنای دلایل عقلی و نقلی بیان می‌دارند که این امر نه تنها بدعت نیست؛ بلکه از ارزنده‌ترین مصادیق تعظیم شعائر الهی نیز به شمار می‌رود.

ثانیاً: در شرایطی که دشمنان سعی در زیر پا نهادن حقایق دینی و بی‌ارزش نشان دادن عظمت امیرالمؤمنین علیه السلام دارند، شهادت ثالثه به عنوان زنده نگه‌دارنده‌ی شعار ولایت‌مداری در اذان، از جایگاهی بسیار مهم و بی‌بدیل برخوردار می‌باشد؛ چراکه اذان، عالی‌ترین شکل اعلان شعار در اسلام است.

ثالثاً: با توجه به اهمیت عقیده و اصولی بودن آن، لازم است که برای پایه‌ریزی عقیده‌ای محکم و سالم، هم به جنبه تعلیمی عقاید توجه نمود وهم جنبه تذکری آن را در نظر گرفت. همان‌گونه که انبیا علیه السلام نیز، علاوه بر تعلیم، وظیفه تذکار را هم بر عهده دارند. به عنوان مثال خداوند در آیه ۱۶۴ از سوره مبارکه آل عمران درباره وظیفه علم‌آموزی پیامبران علیه السلام چنین می‌فرماید:

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿١۶۴﴾

خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

از سویی دیگر، خداوند در آیاتی چون آیه ۲۱ از سوره مبارکه غاشیه، بیان می‌دارد که پیامبران علیه السلام وظیفه تذکار و یادآوری را نیز بر عهده دارند. در این آیه خطاب به پیامبر گرامی اسلام الله چنین آمده است:

فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ ﴿٢١﴾

پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده ای!

بنابراین ما با بیان شهادت ثالثه در اذان، جنبه شعاری این عبارت را زنده نگه می‌داریم و مذکر حقیقت ولایت علوی می‌گردیم و از سویی دیگر، با بحث و توجه به مبانی عقلی و نقلی، ذیل جواز بیان این عبارت در اذان، جنبه تعلیمی آن را نیز مورد توجه قرار داده‌ایم.

رابعاً: باید متذکر شد که اهمیت پرداختن به بحث شهادت ثالثه و تألیف این کتاب را می‌توان از دو منظر بررسی نمود؛ وجه نخست، همان پاسخ به شبهات وارد بر این مطلب و روشن نمودن اهمیت بیان این ذکر در اذان است و وجه دوم که آن هم از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد، دست‌یابی به روشی کلی برای حل مسائلی از این دست است. توجه داریم که ذیل بحث شهادت ثالثه، بزرگانی از عالم تشیع، همچون شیخ صدوق نیز اشکالاتی را مطرح نموده اند. در این کتاب تلاش ما بر این است تا نشان دهیم شیعه، پس از یافتن شواهد عقلی و نقلی کافی برای رد یا قبول مطلبی، تنها به صرف شخص یا اشخاصی که موافق یا مخالف آن مطلب‌اند، دست از حقیقت نمی‌شوید و حتی اگر این شخص، عالم گرانقدری همچون شیخ صدوق نیز باشد، علمای شیعه به راحتی و بدون هیچ‌گونه تعصب و پیش‌داوری متذکر حقیقت مطلب می‌گردند.

در این میان، باید دقت داشت که افراط و تفریط ، مخل و بازدارنده کشف حقیقت خواهد بود. افراط در جنبه عقلی، بدون توجه به جهات نقلی آن، شیوه اعتزال را در تاریخ اسلام رقم زده و مشکلات بسیاری را ایجاد کرده است؛ تا جایی که پیروان مکتب معتزله، امروزه گمان می‌برند که عقل می‌تواند جای وحی را هم بگیرد و ما را از آن بی‌نیاز سازد. پاسخ به این باور اشتباه، مفصلاً در جای خود داده شده است. از سویی دیگر، تفریط، سبب ساز قشری‌گری خواهد شد و باعث می‌گردد انسان کارآیی عقل را نادیده بگیرد و نقش آن را در مباحث اعتقادی، انکار نماید. اشعری‌گری در میان اهل سنت و اخباری‌گری در بین شیعیان، این جمود دینی را رقم زده است. ایشان دخالت عقل در شناخت اصل دین و فهم بهتر احکام الهی را کنار نهادند و بیان داشتند که عقل در بالاترین حد از کارایی خود، تنها می‌تواند به عنوان یک مفتاح و کلید برای ورود به دین عمل کند. آنها نقش مصباح بودن و روشنگری عقل را نمی‌پذیرند. در نتیجه با نگاهی سطحی و قشری به ظواهر احادیث، عدم توجه دقیق به درایت لازم در روایات و حتی گاهی بدون دقت در اسناد برخی از روایات، مطالبی را مطرح کرده‌اند که باعث بروز مشکلات معرفتی چندانی گردیده است.

در عصر حاضر لازم است تمامی باورهای دینی با ادله محکم عقلی ونقلی مطرح گردند تا به شبهات دوستان مخلصی که صادقانه برای رفع ابهام خویش به بیان سؤال می‌پردازند و نیز دشمنان مغرضی که آگاهانه به شبهه‌پراکنی و اشکال‌تراشی مشغول‌اند، پاسخ داده شود تا مستمسکی در دست بهانه جویان قرار نگیرد و عقاید دوستان مخلص نیز متزلزل نگردد؛ بدین جهت این نوشتار، عهده‌دار پاسخ به مسئله‌ی شهادت ثالثه می‌باشد تا گامی هر چند کوچک در تبیین عقاید مستحکم شیعی برداشته باشیم.

در پایان لازم است از همت و زحمات بی‌دریغ صدیق گرامی جناب آقای مهدی باقری تقدیر نماییم که اگر جدیت ایشان نبود، این نوشتار آماده نمی‌شد و همچنین از تلاش‌های صادقانه سرکار خانم مهندس لیدا حاجی بابا که همواره در مسیر تبیین حقایق شیعی گام برمی‌دارند، نهایت تشکر را داریم و امیدواریم که خداوند در این برهه از زمان که حقیقت به صور مختلف مورد هجمه قرار گرفته است، همگان را در شناخت حقیقت، عمل و دفاع از آن یاری نماید.

دانلود مقدمه کتاب

برای دانلود مقدمه ی کتاب لطفا روی عکس دانلود کلیک فرمایید